کد مطلب:369978 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:947

54 - شکر نعمتهای الهی - اعتراف به احسان خداوند - شمارش عطایای بزرگ پروردگار
 بسم الله الرحمن الرحیم

و شكر لنعمتك ، و اعترافا باحسانك و احصاء لمننك .

سه خصلت ممدوح 

امام سجاد علیه السلام شش كلام گناه را كه شیطان به زبان مردم جاری می كند ذكر نمود و از پیشگاه الهی درخواست كه شش كلام پاك و منزه را جایگزین آن شش كلام گناه آلود بنماید. سه كلام مورد درخواست امام در سخنرانی قبل توضیح داده شد و سه كلام دیگر همان است كه در عنوان بحث امروز مذكور افتاد: اول شكر نعمتهای خداوند، دوم اعتراف به احسان او، سوم شمارش منتهای ذات مقدسش . به خواست خداوند توانا موضوع سخنرانی امروز این سه مطلب از درخواست حضرت زین العابدین علیه السلام است .

راغب می گوید: الشكر تصور النعمة و اظهارها .(508) شكر، عبارت از این است كه شخص شاكر اولا، نعمت را در ضمیر خود تصور كند و درباره آن بیندیشد و ثانیا، تصور خود را آشكار نماید، با زبان ، منعم را سپاس گوید و با جوارح از خدمت منعم به گونه ای مناسب قدرشناسی كند.

حمد و شكر حضرت باری تعالی دو عبادت ارزشمند در شرع مقدس است و اولیای گرامی اسلام به پیروان خود اكیدا درباره آن دو توصیه فرموده اند. حمد و شكر حضرت باری تعالی به معنای سپاس گویی و ستایش گویی ذات اقدس الهی است با این تفاوت كه حمد از نظر لغت تعظیم و تكریم منعم به زبان و انجام وظایف حقشناسی با تمام جوارح است .

ان الحمد اللغوی هو الوصف الجمیل علی جهة التعظیم و التبجیل باللسان وحده و العرفی هو فعل ینبی عن تعظیم المنعم لكونه منعما اعم ان یكون فعل اللسان و الجنان و الاركان . (509)

تفاوت حمد و شكر 

حمد لغوی عبارت از وصف جمیل به منظور تعظیم و تكریم است ، تنها با زبان ، اما حمد عرفی عبارت از عملی است كه حاكی از تعظیم منعم باشد برای اینكه منعم است ، خواه به زبان و خواه در ضمیر و خواه با اعضا و جوارح .

ولی شكر نعمت ، از نظر لغت ، همان طور كه راغب در مفردات گفته ، شامل تصور نعمت در ضمیر و اظهار قدردانی از منعم به وسیله زبان و جوارح است . این تفاوت بین حمد و شكر از محتوای پاره ای از روایات اولیای دین نیز استفاده می شود. در روایتی حمد، عمل زبان خوانده شده و در مورد شكر از معرفت قلبی سخن به میان آمده است ، و در روایت دیگر حسن جوار نعم را به آن دانسته كه شكر منعم ادا شود و نعمتها هریك در جای خود مصروف گردد، یعنی به زبان شكر گوید و یا جوارح هر نعمتی را در جای خودش به كار برد.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : ما انعم الله علی عبد من نعمة فعرفها بقلبه و حمد الله ظاهرا بلسانه فتم كلامه حتی یؤ مر له بالمزید. . (510)

امام صادق (ع ) فرمود: نعمتی را خداوند به بنده خود عطا می كند اگر آن را به قلب خود بشناسد و در ظاهر به زبان ، حمد منعم گوید چون كلامش تمام شود، خداوند درباره او فرمان افزایش نعمت می دهد.

شكر نعمت و ادای حق آن 

و عنه علیه السلام قال : احسنوا جوار النعم ، قال الشكر لمن انعم بها و اداء حقوقها. . (511)

و نیز فرموده است : در مورد نعمتهای خداوند، حسن مجاورت نعمت را رعایت كنید، سپس توضیح داده است كه شكرگزار منعم باشید و حقوق نعمتها را ادا نمایید.

در سخنرانی سی و یكم راجع به شكر منعم و شكر كسی كه واسطه ایصال نعمت بوده توضیح داده شد، در اینجا نیز به اختصار درباره هر دو قسمت شرح كوتاهی به عرض شنوندگان محترم می رسد. نعمتهایی را كه پروردگار حكیم در نظام خلقت برای تاءمین زندگی انسانها آفریده و همچنین قوا و نیروهایی كه خالق توانا در ساختمان درونی و برونی بشر به كار برده و به وی اعطا فرموده است به قدری زیاد است كه در قرآن شریف آمده :

پیشرفت علوم و شناخت نعمتها 

و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها. (512)

اگر بخواهید نعمتهای خداوند را شماره كنید از عهده بر نمی آیید. در ساختمان خورشید، تابش آفتاب ، گردش زمین ، و گردش هوای مجاور آن و دیگر مطالبی از این قبیل ، نعمتهای بزرگی برای ادامه زندگی انسان وجود دارد. دانشمندان دیروز از این نعمتها بی خبر بودند و دنیای امروز بر اثر پیشرفت علوم از آنها آگاهی یافته اند .دانشمندان فردا نیز بر اثر گسترش علم به نعمتهای دگری واقف می شوند كه بشر امروز از آنها اطلاع ندارد. با توجه به اینكه در ادای شكر، معرفت قلبی نسبت به نعمت اعطایی منعم لازم است ، انسان بی اطلاع از نعمتهای خداوند چگونه می تواند شكرگزار او باشد. یك روایت به این پرسش پاسخ گفته و احصای نعمتها را به علم الهی محول نموده است .

امام و دستور شكر نعمت 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : اذا اصبت و امسیت فقل عشر مرات : اللهم ما اصبحت بی من نعمة او عافیة فی دین او دنیا فمنك وحدك لا شریك لك ، لك الحمد و لك الشكر بها علی یا رب حتی ترصی و بعد الرضا، فانك اذا قلت ذلك كنت قد ادیت شكر ما انعم الله به علیك فی ذلك الیوم و فی تلك اللیلة (513)

امام صادق (ع ) فرمود: وقتی روز را به شب و شب را به روز می آوری ده بار بگو: بارالها! نعمت و عافیتی كه در امر دین و دنیا با خود به صبح آوردم ، همه از تو و متعلق به توست و در آن برای تو شریكی نیست ، بارالها! حمد برای تو شریكی نیست ، بارالها! حمد برای تو و شكر برای برای توست تا راضی شوی و همچنین پس از رضایتت ، سپس امام فرمود: اگر اینچنین در پیشگاه الهی سخن گفتی شكر او را نسبت به آن روز و آن شب ادا نموده ای .

حضرت صادق (ع ) در این روایت به پیروان خود دستور داده كه روزی ده بار این جملات را در پیشگاه عرض كنند و در واقع با ذكر این عبارت ، كمبود علم خود را به نعمتهای الهی جبران نمایند. نقص دیگری كه در بشر وجود دارد این است كه قادر نیست نعمتهای شناخته شده خداوند را آنطور كه باید و شاید شكر نماید و علی (ع ) در این باره فرموده است :

شكر خدا در توفیق شكر نعمت 

من شكر الله سبحانه وجب علیه شكر ثان اذ وفقه لشكره و هو شكر الشكر. . (514)

كسی كه خداوند را شكر نمود بر او شكر دومی واجب می شود زیرا منعم ، او را به ادای شكر موفق نموده و توفیق الهی ، خود نعمتی است و باید شكر شكر را بجا آورد.

به موجب حدیثی كه در این باره رسیده اگر كسی توفیق شكر نعمت خداوند را نعمت جدیدی از حضرت باری تعالی بداند حق شكر الهی را ادا نموده است .

ادای حق شكر 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : فیما اوحی الله عزوجل الی موسی علیه السلام : یا موسی ! اشكرنی حق شكری . فقال : یا رب ! و كیف اشكرك حق شكرك و لیس من شكر اشكرك به الا و انت انعمت به علی ؟ قال یا موسی ! الآن شكرتنی حین علمت ان ذلك منی . (515)

امام صادق (ع ) فرمود: از جمله وحی الهی به موسی این بود كه كه حق شكر مرا بجای آور. عرض كرد بارالها! من چگونه حق شكرت را ادا كنم با آنكه هیچ شكری نیست كه من در پیشگاهت بجای آورم مگر آنكه تو آن را به من اعطا فرموده ای . خطاب آمد: موسی ! الآن حق شكر مرا بجای آوردی كه دانستی نعمت شكر گفتنت نیز از من است .

امام سجاد (ع ) در قسمت اول این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع سخنرانی امروز است از پیشگاه الهی درخواست نموده : و شكرا لنعمتك ؛بارالها! شكر نعمتت را به زبان من جاری نما.

شكر واسطه نعمت 

به آنچه در توضیح معنای شكر از نظر لغت و بعضی از روایات مربوط به شكر حضرت باری تعالی كه در شرح عبادت دعای امام مذكور افتاد اكتفا می شود، و چون شكر وسایط نعمت خداوند كه ایصال كننده فیض و عطای او هستند در شرع مقدس اهمیت زیاد دارد و در كنار شكر باری تعالی شكر وسایط نعمت او نیز مورد محاسبه قرار می گیرد، در اینجا یك روایت تقدیم شنوندگان محترم می گردد:

شكر گزارترین مردم 

عن عمار الدهنی قال : سمعت علی بن الحسین علیهما السلام یقول : ان الله تعالی یحب كل قلب حزین و یحب كل عبد شكور. یقول الله تبارك الله و تعالی من عبیده یوم القیامة : اشكرت فلانا؟ فیقول بل شكرتك یا رب . فیقول لم تشكرنی اذلم تشكره . ثم قال : اشكركم لله اشكر للناس . . (516)

عمار دهنی از حضرت زین العابدین (ع ) حدیث نموده كه فرمود: پروردگار دوستدار هر قلب حزین و هر عبد بسیار شاكر است . خداوند در قیامت به یكی از بندگانش خطاب می كند: آیا فلانی را شكر نمودی ؟ عرض می كند: بارالها! من تو را شكر گفتم . خطاب می رسد: تو مرا شكر نگفتی زیرا از آن شخص ، شكرگذاری ننمودی . سپس امام (ع ) فرمود: شكرگزارترین افراد برای خداوند كسی است كه شكرگزارتر نسبت به مردم باشد.

حضرت زین العابدین (ع ) در قسمت دوم این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع سخنرانی امروز است به پیشگاه الهی عرض می كند: و اعترافا باحسانك ؛بارالها! اعتراف به احسانهای خودت را به زبانم جاری بفرما.

معنای احسان 

الاحسان هو فعل ما ینفع غیره بحیث یصیر الغیر حسنا به كاطعام الجائع او یصیر الفاعل به حسنا بنفسه . (517)

احسان عبارت از كاری است كه غیر را منتفع می كند به گونه ای كه حال آن غیر بر اثر آن كاری كه واقع شده نیكو می گردد، مثل غذا دادن به گرسنه ، یا آنكه فاعل آن كار، خود، به سبب عملی كه انجام داده است نیكو می شود.

فرق عدل و احسان 

الاحسان فوق العدل و ذاك ان العدل هو ان یعطی ما علیه و یاءخذ ما له و الاحسان ان یعطی اكثر مما علیه و یاءخذ اقل مما له . فالاحسان زائد علی العدل فتحری العدل واجب و تحری الاحسان ندب و تطوع . (518)

راغب می گوید: احسان بالاتر از عدل است زیرا عدل عبارت از این است كه شخص ادا كند آن را كه در عهده دارد و دریافت كند آن را كه حق دارد، و احسان عبارت از این است كه در مقام پرداخت ، بیش از آنچه به عهده دارد عطا نماید و در مقام دریافت ، كمتر از مقداری كه حق اوست بگیرد، پس احسان بالاتر از عدل است . طلب عدل امری است واجب و طلب احسان كاری است مستحب

عدد احسانهای خداوند مانند نعمتهای او آنقدر زیاد است كه شمارش آنها میسر نیست ، ولی افراد باایمان ، همان طور كه مكلف اند شكر نعمتهای بی حساب او را بجا آورند لازم است به احسانهای نامحدود باری تعالی نیز اعتراف نمایند و از این وظیفه مقدس دینی غفلت نكنند. حضرت زین العابدین (ع ) در دعای بیست و یكم از صحیفه سجادیه به پیشگاه خدا عرض می كند:

غافل نبودن از احسان الهی 

اللهم صل علی محمد و آله و لا تجعلنی ناسیا لذكرك و لا غافلا لاحسانك .

بار الها! بر محمد و آلش درود فرست و مرا آنچنان قرار مده كه فراموشكار تو و غافل از احسان تو باشم .

ائمه معصومین علیهم السلام در خلال دعاهای خود از احسانهای الهی نام می بردند و از عنایات الهی نام می بردند و از عنایات باری تعالی حقشناسی می نمودند و در ضمن با این عمل به پیروان خویش اعتراف به احسانهای خداوند را درس می دادند. علی (ع ) در دعای كمیل عرض می كند:

اللهم مولای ! كم من قبیح سترته و كم من فادح من البلاء اقلته و كم من عثار وقیته و كم من مكروه دفعته و كم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته . .

مولای من ! چه مقدار زشتی ها را پوشانده ای ! چه بسیار از بارهای سنگین بلا را كاسته ای ! چه بسیار از لغزشها كه مرا از آنها حفظ نموده ای ! چه بسیار ناملایمات را دفع كرده ای ! و چه بسیار مدح و ثنایی را كه من شایسته آن نبوده ام بین مردم نشر داده ای !

امام و شمارش احسانهای خداوند 

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در زمینه احسان حضرت باری تعالی كلمه اعتراف را به كار برده و در پیشگاه مقدسش عرض نموده است :

و اعترافا باحسانك ؛برای مزید اطلاع شنوندگان محترم لازم می داند در اینجا نكته ای تذكر داده شود. اولیای گرامی اسلام در خلال روایات تربیتی و اخلاقی دو كلمه را مكررا آورده اند: یكی اعتراف است و آن دیگر اقرار، و این هر دو گاه برای عذرخواهی از گناه و طلب عفو و بخشش از خالق یا مخلوق به كار برده شده و گاه در مورد حقشناسی از احسان منعم و شكرگزاری از خالق یا مخلوق ، و در اینجا برای تبیین مطلب ، بعضی از روایات به عرض می رسد:

عن ابیجعفر علیه السلام قال : والله ما ینجو من الذنب الا من اقربه . (519)

امام باقر (ع ) فرموده است : قسم به خدا از عذاب گناه خلاص نمی شود مگر آن كس كه به گناه اقرار نماید.

اثر اقرار به گناه 

اعتراف به گناه در پیشگاه الهی عذرخواهی از معصیت است ، كسی كه به گناه اقرار می كند خویشتن را از فشار روحی و شكنجه درونی آزاد می سازد.

عن علی علیه السلام قال : الندم استغفار، الاقرار اعتذار، الانكار اصرار. . (520)

علی (ع ) فرموده : پشیمانی از گناه طلب عفو است ، اقرار نمودن به گناه عذر خواستن از معصیت است ، انكار گناه اصرار داشتن در گناه و عصیان است .

در مواردی كه گناه فقط سرپیچی از امر الهی است و حقی از مردم در آن تضییع نشده باشد، مانند شرب خمر، گناهكار، فقط در پیشگاه باری تعالی اعتراف می كند، اما اگر گناهی است كه علاوه بر تخلف از امر الهی به حق مخلوق نیز تجاوز شده است ، مانند تهمت ، گناهكار با اعتراف در پیشگاه خداوند باید نزد كسی كه مورد تهمتش قرار ده نیز اعتراف نماید، از وی عذر خواهی كند، و موجبات رضایت خاطرش را فراهم آورد.

اعتراف مسیحی گناهكار در مقابل كشیش

پیروان آیین كلیسا برای بخشش گناه نزد كشیش می روند، در كنار او می نشینند، به معصیت خود اعتراف می كنند، و بخشش گناه را از وی می خواهند. اینكار از نظر اسلام ، عملی است بسیار نادرست ، گناهكار از امر خداوند تخلف نموده است و اوست كه می تواند گناهكار را ببخشد و مشمول عفو خود قرار دهد.

قرآن شریف در این باره فرموده است :

و من یغفر الذنوب الا الله ؛ (521) جز خداوند كیست كه گناهان را می بخشد؟

اعتراف مسلمان گناهكار در مقابل خدا 

كشیش مانند گناهكار، یك مخلوق است و شاید در پاره ای از مواقع ، كشیش آلوده تر از گناهكاری باشد كه برای اعتراف آمده است . چگونه یك مخلوق به خود اجازه می دهد كار خدایی كند و گناه گناهكاران را ببخشد. اعتراف به گناه در اسلام فقط در پیشگاه الهی جایز است و بس و هیچ كس حق ندارد پرده خود را بدرد، آبروی خود را ببرد، و گناه خویش را برای دگران نقل نماید. تنها در مقابل كسی می تواند به گناه خود اعتراف كند كه به وی ستم كرده و به حقش تجاوز نموده است . مثلا اگر به بی گناهی تهمت زده و برخلاف وجدان اخلاقی به او نسبت ناروا داده و بر اثر این عمل خلاف انصاف ضد انسانی دچار شكنجه درونی و فشار روحی گردیده و ملامتهای نفس لوامه ، زندگیش را تلخ و ناگوار ساخته است نزد شخص مورد تهمت می رود تا با اعتراف خویش از وی عذرخواهی كند، مراتب شرمساری خود را ابراز دارد،، و با جلب رضایت او عقده درونی خویشتن را بگشاید و از فشار شكنجه وجدان خلاص شود نتیجه آنكه اقرار به گناه در پیشگاه خالق و در پاره ای از مواقع نزد مخلوق راه عذرخواهی از معصیت است . این عمل موجب می شود كه مغفرت الهی شامل حال گردد و زمینه ساز عفو و بخشش صاحبان حق شود. كسانی كه در دنیا به این كار بزرگ موفق می شوند در قیامت منازل سخت را به آسانی طی می كنند و حسابشان با سهولت پایان می پذیرد.

مقام دوام اعتراف كه ضمن بعضی از روایات و ادعیه اولیای دین آمده اقرار به احسان محسن است و این امر محتوای قطعه دوم دعای حضرت زین العابدین (ع ) موضوع سخنرانی امروز است . امام در پیشگاه خداوند عرض می كند:

و اعترافا باحسانك ؛بارالها! اعتراف به احسان خودت را در زبانم جاری نما و آن را جایگزین سخنان ناروا قرار ده .

اقرار به نعمت و معصیت 

عن ابیجعفر علیه السلام قال : ما اراد الله من الناس الا خصلتین : ان یقروا له بالنعمة فیزیدهم و بالذنوب فیغفرها لهم . . (522)

امام باقر (ع ) فرموده : خداوند در زمینه اعتراف دو امر را درباره مردم اراده فرموده است : یكی آنكه به نعمت الهی اعتراف كنند تا آن را افزایش دهد، و آن دیگر به گناه اقرار كنند تا از عفو و مغفرتش برخوردار گردند.

گرچه مخاطب امام سجاد (ع ) در این قطعه دعای مكارم الاخلاق ذات اقدس الهی است و از نعمت و احسان او سخن می گوید ولی مسلمانان واقف به تعالیم اسلام می دانند كه شكر مخلوق همانند شكر خالق در روایات تاءكید شده تا جایی كه در حدیث حضرت زین العابدین علیه السلام كه ضمن همین سخنرانی مذكور افتاده آمده است : خداوند در قیامت به یكی از بندگان خود می گوید: فلانی را شكر نمودی ؟ عرض می كند بارالها! تو را شكر گفتم . خطاب می رسد: مرا شكر ننمودی چه شكر او را به جا نیاوردی .

اثر شكر نعمت مخلوق 

خلاصه مجموع روایات روشنگر این حقیقت است كه شكر مخلوق در كنار شكر خالق و اعتراف به احسان مخلوق در كنار احسان خالق باید مورد كمال توجه مسلمین باشد، همان طور كه شكر نعمت مخلوق موجب تشویق معطی نعمت می شود همچنین اعتراف به احسان مخلوق كه خود، شكر محسن است مایه دلگرمی و تشویق وی می گردد و در اینجا به طور نمونه یك مورد از عمل رسول اكرم صلی الله علیه و آله و اثر مفید آن به عرض شنوندگان محترم می رسد: پیغمبر اسلام غنایم جنگ حنین را بین قریش تقسیم نمود و به بعضی از آنان كه می خواست قلوبشان را به اسلام و علاقه مند نماید سهم زیادتری داد. گفته شده است كه از آن غنایم مقدار ناچیزی به انصار رسید. بر اثر این تقسیم ، بعضی از انصار خشمگین شدند و خبر آن به پیمبر اكرم (ص ) رسید. دستور داد منادی ندا در دهد كه انصار گردهم آیند، همه جمع شدند، فرمود بنشینید و كسی جز انصار بین آنان نباشد. آنگاه حضرت رسول و علی بن ابیطالب صلوات الله علیهما وارد مجلس شدند و در وسط انصار نشستند. آنگاه پیمبر اكرم (ص ) فرمود: من مطالبی را از شما سؤ ال می كنم به من جواب بدهید. عرض كردند: بفرمایید. حضرت فرمود: آیا شما گمراه نبودید و خداوند به وسیله من هدایتتان نمود؟ عرض كردند: بلی یا رسول الله . فرمود: آیا شما بر لب پرتگاه آتش نبودید و خداوند به وسیله من شما را نجات داد؟ عرض كردند: بلی یا رسول الله . فرمود: آیا شما جمعیت كمی نبودید و خداوند به وسیله من شما را تكثیر كرد؟ عرض كردند: بلی یا رسول الله . فرمود: آیا شما با هم دشمن نبودید و خداوند به وسیله من دلهای شما را با هم ماءلوف و مهربان نمود؟ عرض كردند: بلی یا رسول الله .

پیامبر (ص ) و احصاء خدمات انصار 

ثم سكت النبی صلی الله علیه و آله هنیئة ، ثم قال : الا تجیبونی بما عندكم . قالوا: بما نجیبك ؟ قد اجبناك بان لك الفضل و المن و العطاء علینا. قال : اما لو شئتم خائفا فامناك ، و جئتنا مكذبا فصد قناك . فارتفعت اصواتهم بالبكاء و قام شیوخهم و ساداتهم الیه و قبلوا یدیه و رجلیه . (523)

سپس رسول اكرم (ص ) چند لحظه سكوت كرد، آنگاه فرمود: آیا به من جواب نمی دهید به آنچه نزد شماست . عرض كردند به چه چیز جواب بگوییم ؟ ما كه جواب دادیم برتری و منت و عطا از آن توست . حضرت فرمود: اگر می خواستید می گفتید: تو نزد ما آمدی موقعی كه مردم مكه شما را رانده بودند ما مسكن و ماءوایت دادیم ، نزد ما آمدی در حالی كه خائف بودی ما موجبات ایمنی خاطرت را فراهم آوردیم ، نزد ما آمدی در حالی كه مورد تكذیب بودی ، ما تو را تصدیق نمودیم ، گرچه در ظاهر رسول اكرم (ص ) از زبان انصار سخن گفت اما در واقع به احسانهای انصار اعتراف نمود. این جملات كه حاكی از حقشناسی پیشوای اسلام بود آنچنان در روحیه انصار اثر عمیق گذاشت كه از شدت هیجان به صدای بلند گریستند، سپس پیرمردان و بزرگان انصار از جا برخاستند و دست و زانوی پیمبر اسلام را بوسیدند و عرض كردند: ما به عمل شما راضی هستیم ، حتی حاضریم اموال خود را هم در اختیارات قرار دهیم تا به هر كس كه می خواهی اعطا نمایی . اگر بعضی از افراد ما در تقسیم غنایم گله نمودند نه از عمل شما بود بلكه از سخطی بود كه نسبت به قریشیان داشتند، زیرا اینان قبل از هجرت به شما آزار بسیار دادند. سپس به عرض رساندند كه گله مندان ما از لغزش خود پشیمان شده اند و در پیشگاه الهی استغفار نموده اند، امید است كه مشمول عفو و رحمت و دعای شما نیز قرار گیرند.

اعتراف به احسان یا حقشناسی 

نتیجه آنكه اعتراف به احسان خالق كه در كلام امام سجاد (ع ) آمده شكرگزاری از ذات اقدس الهی است و همچنین اعتراف به احسان مخلوق ، نیز حقشناسی از محسن و ادای وظیفه انسانی است و به شرحی كه توضیح داده شد اولیای گرامی اسلام در زمینه معصیت ، اقرار به گناه را اكیدا توصیه نموده اند و در زمینه احسان نیز اعتراف به زبان را كه قدرشناسی از محسن است سفارش كرده اند.

امام سجاد علیه السلام در قطعه سوم دعا كه موضوع آخرین قسمت سخنرانی امروز است به پیشگاه الهی عرض می كند:

و احصاء لمننك ؛بارالها! تعداد نعمتهای بزرگ خود را به زبانم جاری نما و آن را جایگزین سخنان زشت شیطانی قرار ده .

معنای منت 

المنة النعمة الثقیلة و علی ذلك قوله تعالی : لقد من الله علی المؤ منین . (524)

راغب می گوید: منة به معنای نعمت وزین و سنگین است و بر همین اساس ، خداوند در قرآن شریف ، بعثت رسول گرامی را منت و نعمت بزرگ خوانده كه به اهل ایمان اعطا فرموده است . هر یك از نعمتهای باری تعالی هر چند به نظر كوچك بیاید در جای خود لازم و مفید است و ارزش آن در فقدان آن نعمت روشن می شود. اما قدر و منزلت نعمتهای بزرگ الهی آنقدر مهم است كه نمی توان آنها را با ارزش بعضی از نعمتهای متوسط مقایسه نمود، مثلا عقل در وجود آدمی یك نعمت است و هر یك از انگشتان پا نعمت دیگر، آدمی با وجود انگشتان پا بسهولت راه می رود و با فقد آنها راه رفتن بسی دشوار و مشكل می شود. اما نیروی عقل آنقدر مهم است كه اگر امر دایر شود بین آنكه تمام انگشتان پا برود و عقل بماند یا عقل برود و انگشتان پا بماند هر انسانی وجود عقل را بر وجود تمام انگشتهای پا ترجیح می دهد و خواسته اش این است كه كه حتما عقل ، باقی و برقرار باشد.

منزلت اعضای كریمه 

در لغت عرب ، اعضا و جوارح مهم بدن را كریمه می گویند، چشم بینا، گوش شنوا، و زبان گویا از گروه اعضای كریمه هستند، وجود این اعضا در ایام زندگی انسان بسیار مهم است ، از این رو علی (ع ) در پیشگاه باری تعالی عرض می كند:

اللهم اجعل نفسی اول كریمة تنزعها من كرائمی ، و اول ودیعة ترتجعها من ودائع نعمك عندی . (525)

بارالها! جان مرا اولین كریمه ای از كرایم من قرار ده كه آن را قطع می كنی ، و اولین ودیعه از ودایع نعمتهای تو باشد كه آن را باز می ستانی ، یعنی خداوندا! وضع علی به گونه ای نشود كه زنده باشد اما نابینا، زنده باشد اما ناشنوا، زنده باشد اما فاقد قدرت تكلم .

تفاوت قدر نعمتها 

قدر و منزلت نعمتهای خارج از ساختمان بدن انسان نیز، كه در طول زندگی همواره مورد نیاز است با هم تفاوت دارند و در بعضی از روایات ، این مطلب برای آگاهی مردم با ایمان خاطر نشان گردیده است .

عن علی علیه السلام قال : الا و ان من النعم سعة المال و افضل من سعة المال صحة البدن و افضل من صحة البدن تقوی القلب . (526)

آگاه باشید كه از جمله نعمتهای الهی گشایش مالی است و برتر و بالاتر از گشایش مالی صحت بدن است و افضل از صحت بدن تقوای قلب است .

می دانیم كه تقوای قلب سرمایه رستگاری و سعادت است ، تقوای قلب محصول بعثت نبی اكرم (ص ) است ، خلاصه تقوای قلب نتیجه نعمت وزین و سنگین رسالت پیشوای اسلام است كه خداوند در قرآن شریف آن را منت خوانده و به مؤ منین اعطا فرموده است . بعضی از افراد ناآگاه در اسلام آوردن خود دچار اشتباه گردیده و تصور نمودند كه اسلام پذیری آنان نعمت وزین و سنگینی است كه در اختیار پیمبر اسلام (ص ) گذارده اند. خداوند در قرآن شریف خطای فكری آنان را تذكر داد و خاطر نشان فرمود كه هدایت الهی نعمت بزرگ است كه به مؤ منین راستین اعطا فرموده است .

هدایت منت الهی 

یمنون علیك ان اسلموا قل لا تمنوا علی اسلامكم بل الله یمن علیكم ان هدیكم للایمان ان كنتم صادقین . . (527)

پیمبر گرامی ! اینان اسلام آوردن خود را نعمت و منت می پندارند و به حساب تو می گذارند. به آنان بگو: بر من منتی ندارید بلكه خداوند از جهت اعطای ایمان به شما منت دارد اگر راست بگویید و به حقیقت ایمان آورده باشید.

تذكر منت برای قدرشناسی 

از آنچه مذكور افتاد این نتیجه به دست آمد كه منت خداوند بر مردم به صورت الفاظ و كلمات نیست بلكه منت الهی عمل اوست ، یعنی وقتی منعم واقعی نعمت وزین و گرانقدری را به مردم اعطا می كند آن را منت می خواند و اگر لازم باشد دریافت كنندگان نعمت را از عطیه بزرگ خود آگاه می سازد تا قدر آن را بشناسند و كفران نعمت ننمایند. حضرت زین العابدین (ع ) به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و احصاء لمننك ؛بارالها! شمارش نعمتهای بزرگ خود را به زبان من جاری نما.

مقصود امام از این درخواست می تواند دو امر مهم باشد: اول آنكه عطایای بزرگ الهی همواره در خاطرش بماند و از یادش نرود، دوم آنكه با شمارش منتها و نعمتهای باری تعالی از آنها قدردانی كند و مالك نعمت را شكر گوید. اگر افراد متمكن برای خشنودی خداوند به تهی دستان خدمت كنند و عملا آنان را از نعمتهای ارزشمند خود برخوردار سازند بدون آنكه به زبان بیاورند عمل مقدسشان نزد باری تعالی محفوظ است و در روز جزا ماءجور خواهند بود. اما اگر با زبان بر آنان منت گذارند و خدمتی را كه انجام داده اند

به رخشان بكشند و تحقیرشان نمایند خدمت خود را با گفته های خویش ابطال می كنند و این مطلب صریحا در قرآن شریف خاطرنشان گردیده است :

عاملابطال صدقات

یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذی . (528)

ای اهل ایمان ! صدقات خود را با منت گذاردن و آزار دادن مستمندان ابطال ننمایید و از میان نبرید.